کلبـــــــــه تنهـــــــــــــــــایی!!!

(درانتهای نگاهت کلبه ای برای خویش خواهم ساخت تا مبادا در لحظات تنهایی ات با خود بگویی از دل برود هر آنکه از دیده برفت.)(هر گونه کپی برداری فقط با ذکر منبع مجاز می باشد.)

 

برای محبت هایی که عمیقند، ندیدن و نبودن هرگز بهانه ی ازیادبردن نیست..

 

لره میره عروسی میبینه همه موبایل دارند یه برگ کاغذ را لوله میکنه میزاره کمرش همه بهش میخندند میگن اون چیه ؟ میگه ای وای برام فکس اومده .

 

خدایا!من دلم قرصه! کسی غیر از تو با من نیست/خیالت از زمین راحت،که حتی روز روشن نیست/کسی اینجا نمیبینه،که دنیا زیر چشماته/یه عمره یادمون رفته،زمین دار مکافاته/فراموشم شده گاهی،که این پایین چه ها کردم/که روزی باید از اینجا،بازم پیش تو برگردم/خدایا وقت برگشتن،یه کم بامن مدارا کن/شنیدم گرمه اغوشت،اگه می شه منم جا کن!

 

دکترشریعتی: خدایا خودم مراقب دشمنان هستم'
تومراقب دوستانم باش

 

تاحالافکرکردی چراخدا بااینکه ميتونه مچ ماروبگيره دستمون روميگيره؟ 

 

اینجا رادیو"دل"است. صداي مرا از عمق"قلبم" میشنوید،این يك پیامک نیست، يك"احساس"پاك است كه میگوید: فراموشی درمرام ما نیست... 

 

دلم آرامش میخواهد در بی دلهره ترین آغوش دنیا... 

 

بهانه های دنیا تورا ازیادم نخواهدبرد,من تورا درقلبم دارم نه در دنیا... 

 

دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند از گوشه ی بامی که پریدم پریدم... 

 

کاش میدانستیم روزگاری که به هم نزدیکیم چه بهایی دارد کاش میدانستیم که سفر یعنی چه؟ و چرا مرغ مهاجر وقت پرواز به خود میلرزد... 

 

به کسی اعتماد کن که بتواند در تو تشخیص دهد اندوه پنهان شده در لبخندت را... 

 

باران نبار من نه چتر دارم و نه یار... 

 

با اینکه از تنهایی میترسم ولی دوست دارم تو قلبت تنهای تنها باشم.

 

!!!هست را اگر قدر ندانی،میشود بود*

 

گاهي از انسان بودنم شرم ميکنم...گاهي مي خواهم انسان نباشم،گوسفندي باشم،پا روي يونجه ها بگذارم اما دلي را دفن نکنم...!گرگي باشم،گوسفندها را بدرم.اما بدانم،کارم از روي ذات است،نه از روي هوس...!خفاشي باشم که شبها گردش کنم با چشمهاي کور،اما خوابي را پرپر نکنم...!کلاغي باشم که قاقار کنم،پرهايم را رنگ نکنم و دلي را با دروغ بدست نياورم...! 

 

خدایا
کمکم کن، تا آنچه را که حق می دانم، به خاطر آنکه بد می دانند، کتمان نکنم. (دکتر شریعتی)
 

 

شایدآن لحظه که سهراب نوشت:تاشقایق هست زندگی بایدکرد،خبری ازدل پردردگل یاس نداشت.هرگلی هم باشی،چه شقایق چه گل میخک ویاس زندگی اجباریست

 

زندگی کوتاهترازآن است که عشق ورزیدن رابرای لحظه ی آخربگذاریم

  

توی آسمون دنیاهرکسی ستاره داره،چراوقتی نوبت ماست آسمون جایی نداره 

 

اگرفکرمیکنیدکه بایدهمین الان بگویید،پس بگویید
واگرمیدانیدکه کاری رابایدالان انجام دهید،پس انجام دهید...
 

 

سلامي ازدلي تنهادلي آكنده ازغمها گهي بي بار گهي بي يار گهي ازعاشقي بيزار گهي گريان گهي خندان گهي رنجيده ازياران. 

 

هیچگاه ف-ا-ص-ل-ه ها حریف خاطره ها نیستند..
بیادتم...
 

 

لره نوارخالی گوش میکردوگریه میکرد.بهش میگن: حالا چرا گریه میکنی؟میگه حیف نیست این خواننده لال باشه!

 

تابلوهلال احمرروتوامتحان رانندگی به لره نشون میدن میگن:چیه؟
میگه:به ماه مبارک رمضان نزدیک ميشويم،
 

 

زندگی شطرنج دنیاودل است! قصه پررنج صدها مشكل است! شاه دل كیش هوسهامیشود! پاي اسب آرزوهادرگل است! فیل بخت من عجب كج میرود! درسرمن بس خیال باطل است! مهره هاي عمرمن نیمش برفت! مهره هاي او تمامش كامل است! من نسنجیده پی فرزین او! غافل از اینكه حریفم قابل است.! مات!! 

 

سلام درسته که جداییم نگوکه بی وفاییم ما اهل هر کجا ییم فقط یاد شما ییم 

 

پاكترين هواي دنيا،متعلق به لحظه اي است که دلهامان هواي هم راميكند

هر رفتنی را رسیدن نیست.اما برای رسیدن راهی جز رفتن نیست...رفتیم اما نرسیدیم پس میمانیم برای رفتن... 

 

ازقديم نديماميگفتن واسه كسي بميركه واست تب كنه..!قديماچه پرتوقع بودن!من واست ميميرم حرفي نيست!اماخدانكنه توتب كني..! 

 

كلاغ پر.. گنجشك پر.. پرنده پر.. اصلا به جز تو،تموم دنيا بشه پرپر.. 

 

مى روى و من پشت سرت آب نمى ريزم... وقتى هواى رفتن دارى،دريا را هم به پايت بريزم... برنميگردى..........! 

 

سينماى ذهنم باز امشب فيلم هميشگى را پخش ميكند... "خاطرات بودن

 

تپیک چیست؟ حرکتی تقریبا رزمی که مردان غیور شاهسون به صورت نشسته و ناگهاني براي تربيت فرزندان خود به كار مي برند.

 

تفنگ هاى پر براى شليك به مغزهاى پر ساخته شده اند! ، و مغزهاى خالى براى پر كردن اين تفنگها!
از كسی كه كتابخانه دارد و كتابهای زیادی میخواند نبایدهراسید، اما ازكسی بایدترسید كه تنها یك كتاب دارد و آن را مقدس
می پندارد... (نيچه)

 

لره تو جبهه محاصره میشه تفنگشو میندازه زمین میگه من دیگه بازی نمیکنم  

 

امروز برايت اينگونه دعا کردم:خدايا بجزخودت به ديگري واگذارش نکن. تويي پروردگارش پس قرارده بي نيازي درنفسش ،يقين دردلش ، اخلاص درکردارش ، روشني درديده اش ، بصيرت درقلبش ، و روزي پربرکت در زندگيش. 

 

به اندازه دونه دونه برفي كه از آسمون مياد دوست دارم فقط فرقش اينه كه برف آخرش بند مياد و آب ميشه اما دوست داشتن من نه بند مياد نه آب ميشه

 

كاش اون لحظه كه يكي ازم ميپرسه حالت چطوره ومن جواب ميدم "خوبم" كسي باشه كه محكم بغلم كنه وآروم توگوشم بگه"ميدونم خوب نيستي 

 

ماسه هافراموشکارترین رفیقان راهند!پابه پایت میآیند،آنقدر که گاهی سماجتشان در همراهی،حوصله ات راسرمیبرنداما کافی است تااندک بادی بوزدیاخرده موجی برخیزدتابرای همیشه ازحافظه ضعیفشان ردپایت پاک شود!ماازنسل ماسه نیستیم!ازنسل صدفیم، صدفهایی که به پاس اقامتی یک روزه تادنیادنیاست صدای دریارابرای هر گوش شنوایی زمزمه می کنند.

پروردگاراازدوستی امروزمان چیزی را هم برای فردایمان باقی بگذار، به اندازه یک نگاه، یک لبخند،تاازیاد نبریم روزگاری که باهم خوش بودیم... 

 

سلام به شما و همه بچه ها ى گرم خنده بازار .خسته هم نباشيد .چند وقته هومن اس نميده ،و از اونجايى که متناش فوق العاده زيبا بوده ميخوام بگم همراهيمون کنه .يه چيز ديگه خيلى خوشحالم که اين همه دوست پيدا کردم .همتونو دوست دارم .* 

 

هرلحظه دوریت برام یک دنیا دلتنگی است و چقدر صبور است دل من چرا که به اندازه ی تمام لحظه های عاشق بودنم از تو دورم...
 

درروزگاری که لبخندآدمهابخاطر شکست توست، برخیزتا بگریند!

  

تویه روزسردبرفی بادلی مثل پرنده،لب حوض کنارنرده،هرچی گشتم جای گرمی،بهترازقلبت ندیدم میشه دوستم داشته باشی؟اخه بیرون خیلی سرده. 

 

هیچ کاری سخت تر و هیچ کاری آسانتر از وفاداری نیست.
(هنری میلر )

 

جهان هر کس به اندازه وسعت فکر اوست
امرسون

  

باید عاقل با نادان چنان سخن گوید که پزشک با بیمار.
سقراط

دلم گرم خداونديست که با دستان من گندم براي ياکريم خانه ميريزد چه بخشنده خداي عاشقي دارم که ميخواند مرا با آنکه ميداند گنهکارم دلم گرم است ميدانم بدون لطف او تنهاي تنهايم .....برايت من خدا را آرزو دارم

  

هيچوقت نگو رسيدم ته خط , اگر هم احساس کردى رسيدى ته خط , باز يادت بيار که معلم کلاس اولت ميگفت: "نقطه سر خط"...

 

تو همزاد بهاراني كه خوبي/ تو بوي عشق وباراني كه خوبي/گمانم نسبتي با آب داري/ و يا از نسل باراني كه خوبی  

گويي سالهاست كه از ديدارمان گذشته و من دلتنگ ترين دلتنگي هاي عمرم را تجربه مي كنم، در انتظار دوباره ديدنت آب مي شوم، بي تاب مي شوم و آرام زمزمه مي كنم : يك روز نديدنت بغض سالها دوريست نازنينم

  

خوش تر از قالى كرمان غزلى ساخته ام،نخ به نخ زير قدمهاى تو انداخته ام،من همان قالى پاخورده ى خاك آلودم،كه دلم را به تمناى دلت باخته ام.

 

تو مرجانی تو درجانی تو مرواريدغلطانی اگرقلبم صدف باشدميان آن تو پنهانی

  

بودن باکسی که دوستش نداری و نبودن با کسی که دوستش داری هر دو رنج است
پس اگر همچون خود نیافتی همچون خدا تنها باش...

 

قشنگترین غزلم را برای شب شعرچشمان تو گفتم
پس تو نیز قشنگترین لبخندت را برای لحظه دیدار نگهدار.

  

برای دردهايم نشانه ميگذارم تا يادم بماند كجا دست خدا را رها كردم...نازي

   

اي كاش باران بودم تا غبار غمهايت رامي شستم،اي كاش نسيم بودم تا صورتت را نوازش مي كردم،اي كاش گل بودم تا يكي ازغنچه هايم را به تو هديه مي دادم، اما افسوس نه بارانم نه نسيم ونه گل،اما هرچه هستم.دوستت دارم*

 

زمان،غارتگرغريبي است، همه چيز رامي برد به جز خاطره ها....

 

درآن هنگام که میگیرد نفس درسینه ام خاموش، نمیخواهم کسی از مردن من باخبرگردد ولی ای دوست!اگر روزی رفیقی مهربان آمدزتو پرسید:قلندر کو؟ بگو دربسترناکامی وحسرت شبی جان دادولی تالحظه آخر چنین میگفت رفیقانم،عزیزانم.

 

I die for you,dont say why?!

ترجمه مستقیم به گیلکی: میرم تره،نوگو چره؟  

 

وسعت يادكردن، هميشه گفتنى نيست پس به وسعت تمام ناگفته هابه يادتم...

 

در سقوط هم می توان سهمگین،باشکوه،با صلابت و زیبا بود این را آبشار به من آموخت

 

چیزی که بعضی ها روعزیزمی کنه، شادی دیدارشون نیست،بلکه غم ندیدنشونه..

پس از حمله اعراب، یک مرد عرب از یک مرد پارسی پرسید:چرا زنان شما حجاب ندارند؟ مرد پارسی گفت حجاب زنان ما پلک چشم مردان ماست.

 

خودرا به سرنوشت بسپار وایمان داشته باش، دلهای پاک تقدیری زیبا دارند.

  

آنگاه كه ضربه هاي تيشه زندگي رابرريشه آرزوهايت حس ميكني،بخاطربياوركه زيبايي شهابها،ازشكستن قلب ستارگان است.

  

دلManپيشto, عشقManخندهto, فکرManچهرهto, اميدManنگاهto, جونManفدايto.

 

شباهت مردهابامارمولک:متأسفانه هرچی دمشونوقیچی کنی دم درمیارن.

  

باران که ميبارد..............
دلم برايت تنگ تر مي شود .
راه مي افتم.
بدون چتر
من بغض مي کنم
آسمان گريه.
   

صبر كن سهراب! گفته بودي قايقي خواهم ساخت... قايقت جادارد؟من هم از همهمه اهل زمين دلگيرم.. پرستو.

  

سلام به شماجناب عليزاده وسايردست اندرکاران خنده بازار ازاين همه تلاش وفراهم کردن محيطی شاد وسالم ازهمتون ممنونم... گفته بوديدکه چرامحوتماشای خنده بازاری آنچنان مات که يکدم مژه برهم نزنی مژه برهم نزنم تاکه زدستم نرودنازچشم خنده بازاريهابه قدرمژه برهم زدنی.دوستتون دارم

    

پدر به دختر: دخترم این موقع شب تو بالکن چیکار میکنی؟ دختر: دارم ماهو میبینم بابایی! پدر: پس بی زحمت به ماهت بگو خبر مرگش اون ماشینشو خاموش کنه، صداش نمیذاره بخوابیم!!!

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ شنبه 27 اسفند 1390برچسب:, ] [ 18:56 ] [ ایــزدمهــــــــــــــــر ]

[ ]