پـــــــــرواز

کلبـــــــــه تنهـــــــــــــــــایی!!!

(درانتهای نگاهت کلبه ای برای خویش خواهم ساخت تا مبادا در لحظات تنهایی ات با خود بگویی از دل برود هر آنکه از دیده برفت.)(هر گونه کپی برداری فقط با ذکر منبع مجاز می باشد.)

پـــــــــرواز

پرواز

تنهاست.

فرورفته در افکارش. در ميان جمعيت. جمعيتي که همه شادند و خوشحال.

ولي او را با جمعيت چه کار. آزارش به کسي نرسيده بود. ولي هر کدام از افراد اين جمعيت در غيابش چه تهمت ها که به او زده بودند و قلب او را به درد آورده بودند.

 مردمان همه مشغولند. يکي به ان ديگري خوش امد ميگويد و يکي با ديگري مشغول ديده بوسي.

ولي او آنقدر در افکارش غرق است که نه خوش امد گويي کسي را مي شنود و نه دستي را که به طرفش آمده مي بيند.

و وقتي کسي با او ديده بوسي کند با لبخندي بي روح جوابش را ميدهد. تنهاست و به غمهاي خود مي انديشيد. غم هايي که گويي هرگز تمامي نخواهند داشت. در ظاهر با جمعيت بود و جمعيت را همراهي ميکرد و در باطن تنها بود با قلبي آکنده از درد

...ولي... ناگهان تمام آن افکار محو شد.

ناگهان غم هايش به انتها رسيد. ناگهان احساس سبک بالي کرد. و ديد...

آري. او آن چنان غرق در افکار خود بود که حتي نداي پيک مرگ را نشنيده بود. پيک مرگ به سراغش آمده بود و عمر وي به سر رسيده بود.

و او رفت....

با انبوهي از آرزوهاي به ثمر نرسيده. و خوشبختي هايي که آرزو ميکرد و هيچ گاه نديده. و طعم روزهايي خوش را در زندگي نچشيده...

*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~

آه اين دور فلک رنج بسي داد مرا

نگرفتم کام و رفتَنيَـــــــم از دنيا

*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*~

فردا جمعيت ميگفتند: "انسان شريفي بود"

و بدين سان "عضوي از اعضاي پيکر بني آدم"! پرواز کرد...



نظرات شما عزیزان:

هانیه
ساعت18:49---20 فروردين 1391


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ یک شنبه 20 فروردين 1391برچسب:پرواز,بنی ادم,انسان شریف,مرگ, ] [ 15:53 ] [ ایــزدمهــــــــــــــــر ]

[ ]