فقط یک دینار
شخصی میخواست مقداری پول به اویس قرنی ببخشد ولی او از پذیرفتن ان ممانعت کرد و گفت : (( من به این پول نیازی ندارم , زیرا هم اکنون یک دینار دارم . ))
شخص با تعجب پرسید :
(( ولی این یک دینارهیچ چیزی نیست تا چه مدت خواهی توانست با همین یک دینار زندگی کنی ؟ ))
اویس پاسخ داد : (( آیا میتوانی ضمانت کنی که من بیشتر از زمانی که برای خرج کردن این یک دینار نیاز است , زنده بمانم ؟ اگر بتوانی چنین ضمانتی بکنی , هدیه تو را قبول میکنم . ))
برگرفته از کتاب این نیز بگذرد...(اشو)
منبع:وبلاگ یادداشت های یک دیوانه
برچسبها: دینار , خرج کردن , اویس قرنی , زنده ماندن , ترجمه این نیز بگذرد , کتاب اشو , داستان اشو , حکایات اشو ,
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 36 صفحه بعد